قصه ناتمام صدیقه علیها سلام
علی پس از در هم شکستن غرور یهود ،به دروازه قلعه روی آورد و در برابر شگفتی همگان ،آن را از جا برآورد و همچون پلی بر فراز خندق نهاد تا مهاجمان از آن عبور کنند دیری نگذشت که «قموص» و «وطیح» و«سلالم» و دیگر حصارهای خیبر نیز فتح گشتند.
افعی ها لانه های خویش را ترک کردند، پس از آن که نیششان کنده شده بود. صلح بازگشت تا بر فراز زمین بال و پر بگسترد.
آن گاه «فدک» ماند و ساکنان آن.محمد آمد ،در حالی که فرشتگان او را بر بالهای خود گرفته بودند و بر فراز سرش بالهای «جبرئیل» در اهتزاز بود.
مردی شتابان از آن منطقه پیش آمد:
-ای محمد!زمین از آن شما باد و صلح از آنِ ما.
-نیمی از میوه و بر و بار درختان نیز از آنِ شما باد. والسلام!
پس آن گاه ، از سوی خدا وحی آمد:« حق خویشاوند را ادا کن.» روم 38
چنین بود که پیامبر اعلان کرد:
-«فدک از آنِ فاطمه است.
از آن روز «فدک» سمبلی شد برای پیروزی انسان بر نفس خویش؛ و شکست «یهودای اسخریوطی»و سوختن «گوساله».
فدک از آن پس به زودی گسترش یافت و سراسر جغرافیا و تاریخ انسانی را در بر گرفت:عدن ،سمر قند ،افریقا ،کرانه دریاها تا جزیره های دوردست ،ارمنستان، و همه سوی خانواده بشری.
بدین سان، همان گونه که خداوند کلمه خویش را در مسیح نهاد و آن را به مریم عطا کرد ،به فاطمه نیز فدک را بخشید.
یهودیان خواستند که عیسی را به نیرنگ بر صلیب کشند ،اما خداوند او را به سوی خویش بر کشید . اما ، راستی ،فدک چه خواهد شد؟ این بت جاهلیت عربی که در عمق دل های تاریک نهفته است، با فدک چه خواهد کرد؟
بر گرفته شده از بهشت ارغوان
مترجم: سید ابولقاسم حسینی (ژرفا)
بازدید دیروز: 2
کل بازدید :59786
ذخیره خدا
از یک روحانی
پرواز در ملکوت
خدایا کمکم کن
دلتنگیهای یک طلبه
درد دل سید محسن
جوانه ها
نور امید
یادداشتهای همسر یک روحانی